اگر چه در حوادث انقلاب، شگفتيهاى بىنظير كم نيست و از آغاز نهضت بزرگ ملت ايران – كه به انقلاب اسلامى منتهى شد – تا پيروزى انقلاب و از پيروزى انقلاب تا امروز، در طول دوران مبارزه و انقلاب، حوادث شگفتانگيز و بىنظير يكى پس از ديگرى چشم و دل را به خود متوجه مىكند؛ اما در ميان اين حوادث شگفتانگيز، مسئلهى شهيد يك ويژگى استثنائى دارد.
هر آنچه كه مربوط به وجود نورانى شهيد است، شگفتى است. انگيزهى او براى حركت به سمت جهاد – كه در دنياى مادى و در ميان اين همه انگيزهى رنگارنگ جذاب، يك جوانى برخيزد، قيامِ للَّه كند و به سمت ميدان مجاهدت حركت بكند – اين خود يك شگفتى است؛ پس از آن، تلاش او، در معرض خطر قرار دادن خود در ميدانهاى نبرد، كارهاى برجستهى او در ميدانها، شجاعتها و شهامتهائى كه هر سطرى از آن مىتواند يك سرمشق ماندگار و نورانى باشد هم يك شگفتى است؛ و پس از آن رسيدن به شوق وافر و كنار رفتن پردهها و حجابهاى مادى و ديدن چهرهى معشوق و محبوب – كه در حركات شهدا، در حرفهاى شهدا و در روزهاى نزديك به شهادت، هميشه جلوهگر بود و نقلهاى فراوانى در اين زمينه هست – اين هم يكى از شگفتيهاست. در ميان همين شهداى عزيز شما شيرازيها و فارسىها، در يك وصيتنامهاى خواندم كه شهيد مىگويد: من بيقرارم، بيقرارم! آتشى در دل من است كه مرا بىتاب كرده است؛ به هيچ چيز ديگر آرامش پيدا نمىكنم مگر به لقاء تو؛ اى خداى محبوبِ عزيز! اين سخن يك جوان است! اين همان چيزى است كه يك سالك و يك عارف، بعد از سالها مجاهدت و سالها رياضت ممكن است به آنجا برسد؛ اما يك جوان نوخاسته، در ميدان نبرد و در ميدان جهاد آنچنان مشمول تفضل الهى قرار مىگيرد كه اين ره صد ساله را يكشبه مىپيمايد و اين احساس بىقرارى و شوق، از سوى پروردگار پاسخ مناسب مىيابد. خود اين شوق هم لطف خدا و جاذبهى حضرت حق متعال است. اين شگفتى بزرگى است.
و بعد خون شهيد است. خانوادهى شهيد، مادر شهيد، پدر شهيد، همسر و فرزندان شهيد، برادران و خواهران و نزديكان و دوستان شهيد – كه اگر اين جوان با مرگ معمولى از دنيا رفته بود، اينها گريبان پاره مىكردند و صبر نمىكردند – در مقابل خون اين شهيد، آنچنان صبر و متانت و آرامش و استقامتى نشان مىدادند كه انسان متحير مىماند. مادر دو شهيد به من گفت: من بچههايم را خودم دفن كردم، در خاك گذاشتم و دستم نلرزيد! پدر چند شهيد گفت: اگر چند برابر اينها من بچه داشتم، حاضر بودم آنها را در راه خدا بدهم! اين چه عنصرى است؟ اين چه جوهرى است؟ اين چه برق درخشندهاى است كه خدا در دل حادثهى شهادت قرار داده است كه اينجور دنياى تاريك را روشن مىكند؟ هشت سال ملت ايران با اين برق درخشان در دل مرد و زن خود، همراه بود. و خدا دستگيرى كرد؛ خدا كمك كرد.
شهدا پيشرو و پيشگام بودند و سنگر دوم، خانوادههاى شهيدان و ديگر ايثارگران. رفتند جلو، مانعها را از سر راه برداشتند و توانستند يك ملتى را كه چند قرن او را به بىحالى و تسليم در مقابل زورگويان عادت داده بودند، تبديل كنند به اين ملت بانشاط، سرافراز، پرافتخار و با عزم و ارادهى مستحكم و راسخ. اين كار را شهداى ما كردند؛ اين كار را رزمندگان ما كردند؛ اين كار را جانبازان ما كردند؛ اين كار را استقامت آزادگان ما در زندانهاى دشمن كرد؛ اين كار را شما خانوادههاى شهدا كرديد. حق شما بر گردن ايران و ايرانى تا ابد باقى است و تاريخ ايران بايد نسبت به خانوادهى شهدا، حقگذارى كند.
عزيزان! اگر شهيدان عزيزند – كه عزيزترينند – اگر براى ما گراميند – كه گرامىترينند – گراميداشت آنها به معناى اين است كه ما راهشان را ادامه بدهيم و اهدافشان را دنبال كنيم. دنبال كردن راه آنها يعنى بايستى اهداف جمهورى اسلامى و ارزشهاى اسلامى – اين پايههاى مستحكم و اين شاخصهاى نمايان كه مىتواند اين ملت را به اوج افتخار دنيوى و اخروى برساند – در نظر داشته باشيم و دنبال كنيم. زن و مرد در اين جهت يكسانند؛ پسران و دختران شهيد، برادران و خواهران شهيد و آنهائى كه نسبتى با شهيد دارند در اين جهت يكسانند. هر چه به شهيد نزديكتريد، افتخارتان بيشتر و مسئوليتتان سنگينتر است. كشور مال شماست؛ كشور مال جوانهاست؛ آينده مال شماست. آنهائى كه رفتند، رفتند و راهها را گشودند؛ من و شما كه مانديم بايد از اين راههاى گشوده حركت كنيم و پيش برويم. والّا اگر آنها راه را باز كنند و ما بنشينيم و دست روى دست بگذاريم و تماشا كنيم، اين قدرنشناسى و نمكنشناسى است. نمكشناسىِ در قبال شهدا اين است كه وقتى آنها راه را باز كردند، ما از اين راه حركت كنيم و پيش برويم. اين امروز وظيفهى ماست و ملت ايران اين وظيفه را انجام مىدهد و مسئولين كشور بحمداللَّه به اين وظيفه متعهد و پايبندند و شعارهاى اسلامى و مبانى و اصول اسلامى براى آنها اصلىترين پرچمها و شعارهاست. انشاءاللَّه اين ملت با اين عزم، با اين روحيه، با اين جوان و با اين مشعلهاى درخشانى كه از خون شهيدان برافروختهشده و فضا را روشن كرده، خواهد توانست به بلندترين و دورترين آرزوهاى خودش برسد.
پروردگارا! رحمت و مغفرت خود را بر شهيدان نازل كن. پروردگارا! رحمت و لطف و فضل خود را بر خاندان شهيدان نازل كن. پروردگارا! ما را با شهيدان محشور كن. پروردگارا! مرگ ما را جز به شهادت در راه خودت قرار مده. پروردگارا! دعاى امام بزرگوار، دعاى شهيدان، دعاى شهيد دستغيب و برتر و بالاتر از همه دعاى حضرت ولىعصر (ارواحنا فداه) را شامل حال ما بگردان.
برگرفته از : بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جانبازان و ايثارگران و خانوادههاى شهداى استان فارس – 1387/02/13
منبع : www.khamenei.ir